سه شنبه 13 آبان 1393برچسب:, :: 18:21 :: نويسنده : پرهام برازجان
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!
پرسیدند : چه می کنی ؟ پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی
آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟ پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!
نظرات شما عزیزان: نگین
ساعت13:07---14 آبان 1393
خوب بود عزیزم...
راستی شمام اگه وقت کردی به وب ما هم بیا یهدوتا نظربزار. پاسخ:چشم عزیزم الان میام
˙·٠•●♥ مطالب جالب و خواندنی ♥●•٠·˙ درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||||
|